میتراییک،آلفا،شعر

متن مرتبط با «هورقلیا» در سایت میتراییک،آلفا،شعر نوشته شده است

هورقلیا : یک شعر از رامین یوسفی

  • "هورقلیا"چهار آخشیج را به هم می آمیزمبه شیوه ی "شعر بانوی" کمیژه مویم!و از دهلیزهای مجازیخودم را به سیب گونه‌هاتبه آهوان چشم هاتبه گردنه های حیرانت می رسانمو پر می‌گیرم تا فرغانهتا بازهای شکاری مغولستان!و با حکمت تپش قلب سمورانفرو می‌روم در شکاف درختی از ارژنگو چون فاخته‌ای اندوهگین از بام خانه مانیبرادران صلبی ام را از "سین کیانگ" فرا می‌خوانم:هی گئو...گئو...گئو...که چرا دیگر از بنادر مدیترانهآوازهای مادی به گوش مان نمی‌رسد؟!-دنیا پیر بی دندانی ستکه از همسرایی شرمش می آید-می‌خواهم تنهایی ام را با خداو طوایف تُرکم تقسیم سازم!بر شانه ی ابری بنشینم وبر کنگره‌های کسریدلتنگیم را سخت ببارمکافیست این همه تمثیلات غار افلاتونی وعالم سایه ی زرتشت!چه کسی بود که تنهایی را دوست داشت؟!بیاید آنقدر نثارش خواهم کردتا ازل پیش چشمانش "شوش" شود؟!می‌خواهم با شروه‌های بوشهری وسُرو های مادران ایلمجانم را بر یال اسبان ببافم وآرام بگیرمدر جوشش هورقلیامن خدا که نه!اما خودِ خودِ دانای کل این متن ام!.............................................گئو : برادر بزرگ .برادر در بختیاریجمعه : ۱۷.آذرماه.۱۴۰۲ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها