یک سعر از هرمز علیپور

ساخت وبلاگ

شعر هرمز *

نه این که بخواهم
که کسی دلسردنشود ازمن
نه این که بخواهم
چیزی به غیرازجان تفته ی خودرا
به هواخوری ببرم
بلکه کم ترخفه شوم
یک وقت هایی برشاخه ای از درختی
بنشینم
که شاخه ی رهگذر هاست
باصفایی به شدت محزون
و به وقت هایی نیز ذره ای بدنیست
که بازهم بارگه ای ازحزن
به مثل کرنا
این یعنی که به شادی
که ازپرندگان یاد گرفته ام

جان من
هرقاب وپنجره ای رابه خاکستر بدل کند

واما همین که برای همیشه غیبم بزند
دور از گوش شما
به گوشه ای
بی تظاهر به حال بدخواه خود دلم بسوزد
واما دیگر این که
دفتر بغض واندوه من
بسته می شود به یک روز
با گزاره ای به برگ آخرش

من ازرساندن آدم ها به آسمان
خوشم نیامد هرگز
زمین زمین زمین
ای جانم زمین

# هرمز علیپور

میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 70 تاريخ : شنبه 12 فروردين 1402 ساعت: 17:20