میتراییک،آلفا،شعر

متن مرتبط با «حافظ» در سایت میتراییک،آلفا،شعر نوشته شده است

چشم سواد سِحر: غزلی از حافظ

  • تا سرِ زلفِ تو در دستِ نسیم افتادستدلِ سودازده از غُصه دو نیم افتادستچَشمِ جادویِ تو خود عینِ سَوادِ سِحْر استلیکن این هست که این نُسخه سَقیم اُفتادستدر خَمِ زلف تو آن خالِ سیه دانی چیست؟نقطهٔ دوده که در حلقه جیم افتادستزلفِ مشکینِ تو در گلشنِ فردوسِ عِذارچیست؟ طاووس که در باغِ نعیم افتادستدلِ من در هوسِ رویِ تو ای مونس جانخاکِ راهیست که در دستِ نسیم افتادستهمچو گَرد این تنِ خاکی نتوانَد برخاستاز سرِ کویِ تو زان رو که عظیم افتادستسایهٔ قَدِّ تو بر قالبم ای عیسی دمعکسِ روحیست که بر عَظمِ رَمیم افتادستآن که جز کعبه مُقامش نَبُد از یادِ لبتبر درِ میکده دیدم که مُقیم افتادستحافظِ گمشده را با غمت ای یارِ عزیزاتحادیست که در عهدِ قدیم افتادستکالبد :غزلوزن: فعلاتن - فعلاتن -فعلاتن - فعلنبحر: رمل - هشتایی- مخبون.چرا مخبون؟ در معنا مخبون به معنای عبا و قبا را دوختن و کوتاه کردن است!پس کوتاه شدن فعلاتن و افتادن "الف" آن و تبدیل شدنش به" فَعلُن" را مخبون گویند؛ یعنی چون جامه "الف قامتش" کوتاه شده : فعلاتن ---> فَعَلُن بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یک شعر میتراییکی از حافظ موسوی

  • انسان و زمین   زمین به شکل هولناکی یک استثناء است یک زیبای هولناکِ استثنایی که تنها در گیج خوردن به من و بقیه‌ی کائنات شبیه است و در یک داشتن فقط شبیه من است که تو را دارم   این سطرها شروع مناسبی برای یک شعر عاشقانه نیست قرار هم نبوده که باشد چرا که من اکنون به دروغی بزرگ‌تر فکر می‌کنم   نمی‌خواهم ا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها