میدانم تو مرا از یاد برده ایچون عقیق و اختران افسردهکه اکنون به شوقآنان را مینگرینه! سوسن وش تازه روییده بر صفحه ی دشتهانه!مرگ برایم ترانه می بافدو بر اندامم تجه خواهد زدبسان راسویی که بی هوادرعصری از فروردینتقویمم را می جود!و ستاره ای از لباس آسمان کنده می شودافتاده بر گدار کارون!ای اشباح آشنایان تولدم مبارک؟!سوفی یوسفی۱۸ فروردین ۱۴۰۳ بخوانید, ...ادامه مطلب
بررسی سرنوشت برادر نیما یوشیج بر اساس اسناد محرمانه شوروی؛ماجرای شعر "تو را من چشم در راهم" چه بود؟/ ماجرای تلخ برادر نیما یوشیج که قربانی سرکوبهای خونین استالین شد"تو را من چشم در راهم"، از اشعار زیبای نیما یوشیج، شاعر بلندآوازه ایرانی است که در انتظار دیدار دوباره برادر خود "لادبُن" سروده است. برادری که در شبی بارانی در ساحل رود ارس با او خداحافظی کرده و راهی سرزمین شوراها می شود، غافل از آنکه این آخرین دیدار آنها خواهد بود. نیما تا پایان عمر چشم به راه برادر ماند و سالها گذشت تا مشخص شد "لادبُن" قربانی سرکوبهای گسترده و خونین استالین شده است.گزارش کامل درباره ماجرای رضا اسفندیاری را در دیدبان ایران بخوانید.به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ "تو را من چشم در راهم"، از اشعار زیبای نیما یوشیج، شاعر بلندآوازه ایرانی است که در انتظار دیدار دوباره برادر خود "لادبُن" سروده است. برادری که در شبی بارانی در ساحل رود ارس با او خداحافظی کرده و راهی سرزمین شوراها می شود، غافل از آنکه این آخرین دیدار آنها خواهد بود. نیما تا پایان عمر چشم به راه برادر ماند و سالها گذشت تا مشخص شد "لادبُن" قربانی سرکوبهای گسترده و خونین استالین در غربت شده است.شراگیم یوشج، تنها فرزند نیما در گفتگویی درباره عموی خود اینچنین گفته است: "لادبُن تنها برادر نیما و دو سال از نیما کوچکتر و نامش رضا بود، اما نیما او را لادبُن صدا میکرد. لادبُن سرپرست گروه پنجاه و سه نفر بود که به روسیه رفتند و تمامی آنها به فرمان استالین کشته شدند. مادرم عالیه خانم تعریف میکرد یک شب وقتی که شام را خوردیم لادبن گفت باید بروم، سه نفری به طرف رودخانه ارس، مرز مشترک ایران و روس رفتیم. شب بود و تاریک و سیاه، به کناررودخانه رسیدیم، دو بر, ...ادامه مطلب
فردریک جیمسون در"ناخودآگاه سیاسی"اش بار دیگر بر جدایی ادبیات از سیاست خط بطلان میکشد و پیوندهای آفرینش ادبی را با بستر سیاسی اش از نو به نحوی بدیع برقرار میکند. جیمسون در این کتاب بر اولویت تفسیر سیاسی متنهای ادبی پای میفشارد. به عقیده ی او، تفسیر سیاسی در حکم تکمله یا ابزاری کمکی برای روشهای مرسوم تفسیر نیست، بلکه در کانون درک ما از متن ادبی جای دارد. مفهوم "ناخودآگاه سیاسی" چهارچوبی برای همین درک از آفرینش ادبی و تفسیر آن فراهم میکند، مفهومی که ریشههایش را در برداشت فروید از تحقق آرزو به عنوان عملی جبرانی و کارکرد روایت در تحلیل لویی استروس در "تفکر وحشی" میتوان یافت. جیمسون به کمک منابع خود میکوشد این فرضیه را بپرورد که آثار ادبی را میتوان راه حلهای نمادین برای بنبستها و معضلات اجتماعی واقعی دانست که تنها به نحوی ناخودآگاه احساس میشوند. در این میان وظیفه ی منتقد این است که اسباب بازسازی آن مسائل و تناقضهای واقعی را فراهم کند که متن در مقام کلی پرتنش آنها را به درون بافت خود می کشد و آن چه صرفاً حس میشد به رویت در میآورد. جیمسون نظریهاش را برای تفسیر آثار کلاسیک قرن نوزدهم و بیستم، نظیر رمان های بالزاک، گیسنگ و کنراد،به کار می گیرد. ناخودآگاه سیاسی در دورهای به نگارش درآمد که موج نظریههای فرانسوی همه جا گیر میشد و مطالعات فرهنگی در آن سوی اقیانوس اطلس را نیز درنوردیده بود. بخش مهمی از غنای نظری اثری جیمسون ناشی از تلاش قهرمانانه او برای سرشاخ شدن با کثیر نظرهایی است که اولویت تفسیر سیاسی یا مارکسیستی متنها را به چالش میکشند. ماندگاری اثر جیمسون و تثبیت آن به عنوان اثری شاخص و تاثیرگذار در نقد فرهنگ و مطالعه ادبیات نشان میدهد که بلند پروازی نظری او خا, ...ادامه مطلب
"تسلیم"تسلیمقرار است مردگان با ماصبحانه بخورندمگر از عمر ما چقدر مانده استکه باید تسلیم شویمتسلیم بیماریتسلیم چهار فصلتسلیم کسانی که ادعای شرف و فداکاریدارندتسلیم این کتاب های فلسفی که شور زندگی راآتش می زنندو از خاکسترش مردمان کاخهای خیالی می سازندتسلیم آوازخوانی که شصت سالیک آواز تکراری را صبح ،عصر ،شبمی خواندتسلیم این زنان ابله و چاق و ثروتمند که ادعادارند برای نجات هنر و هنرمند به دنیا آمده انددر جلوی آسانسور می ایستممردگان با ظرفهای مربا و فنجان هایچای و کمی نمک و شکر و تکه ای ناناز آسانسور بیرون می آیند.. احمدی، احمدرضا .۱۳۹۳ .مجموعه شعر میوهها طعم تکراری دارند، چاپ دوم،تهران: نشر ثاث.سکوتنه طوفانی ستکه ویران کندنه نسیمیکه نوازش کند هرچه هست سکوت است و حرمان و تنهایی.کلماتکلمات همچون ماعمر محدودی دارندکلمات چون ماطاقت سرما و گرما یفراوان را ندارندگاهی آن قدر ناتوان میشوند که فریاد میزنندما را دریابید باید کلمات راچون کودکاندوست داشت.. احمدی، احمدرضا. ۱۴۰۰ .آبشارهایی که بر خوابم فرو ریختند ،تهران: نشر چشمه. بخوانید, ...ادامه مطلب
انوشه روان " سیاوش نیک اندیش" از دروازه بانان اسطوره ای تاج مسجدسلیمان ، در سال های ۱۳۵۳-۵۴ به علت بیماری قلبی ،آسمانی شد. فردا دوشنبه در شهر زادگاه ایشان ، مراسم خاکسپاری انجام می گردد!روانش در بهشت مینو با پارسایان نیکو، همنشین باد! بخوانید, ...ادامه مطلب
مدار صفر نوشتار : از موج نو تا موج ناب نارساییهای شعر موج نو و شعر حج و شعر دیگر تقریباً در دو دهه بعد یعنی دهه ۶۰ با کارگاه شعر و تجربه ( اسماعیل نوری علا، از افراد مهم سازمان دهنده ی شعر موج نو) و کار بر روی شعرکهای شاعران اولیه ناب،مدیریت و تصحیح آن و رهنمودهایش ،در فردوسی و تماشا ، و تشخیص به جای منوچهر آتشی از این شاعران ،نیز از طریق شعرهای های چالنگی ،رصد شعر شاعران موج و نو تا شعر دیگر،نابی ها را برآن داشت تا شعر موج نو و شعر حجم را با دانش های بدست آمده و نقاط ضعف حرکت های پیشین را در اشعار خود تصحیح نمایند! نابی ها هم نارسایی ها و ابهامات مخاطب گریز موج نوی و نیز ضعف تالیف ها ی فرم یا فرم های شاعران فرمالیست دهه ی ۴۰ رارا تصحیح نمودند! و این فرایند و برآیند با مثلث : آتشی- چالنگی- مقیمی ،ممکن شد!همانطور که در بالا اشاره نمودم نقش اسماعیل نوری علا در ساماندهی و مدیریت شاعران ناب به سمت و سوی عرفان لائیک و فرم در شعر،نیز مهم بوده است! و البته استعداد شاعران و تیز بینی شان به شعر و رخدادهای هنری. آریا آریاپور با آتشی درارتباط بود و مرتب اشعار بچه های ناب را دراختیار او قرار می نهاد! سیروس در تئور پردازی بسیار چالاک بود! هرمز و سید و یار هم در سرایش و پیش راندن جریان ،چه تلاش ها که از خود نشان ندادند و تنور نشریات محلی را بعدها هرمز و یار و سیروس گرم نگه داشتند و سید هم با چاپ کتاب های متعدد،در تتبیت و معرفی هرچه بیشتر "موج ناب" نقشی اساسی داشتند!... بخوانید, ...ادامه مطلب
بحث درباره "تصویر"، راه را بر بحث دیگری به نام «ابهام» می گشایدکه از مهم ترین مباحث شعری است. اگرچه در مورد ماهیت ابهام در شعر مطالب بسیاری نوشته شده است و به خصوص مثلاً در مطالب محمد حقوقی تلاش به عمل آمده تا مبحث ابهام بسیار کلی تر از مبحث تصویر نشان داده شده و ابهام ناشی از تصویر سازی یکی از انواع ابهام نام گیرد اما به اعتقاد راسخ من و بر اساس مفهومی که تاکنون از تصویر و انواع آن به دست دادم ابهام اصیل و واقعی ی شعری صرفاً ناشی از تصویر سازی .است من در صفحات آینده وقتی به طرح دیدهای تازه ای درباره تصویر رسیدم بیش از اینها در این باره سخن خواهم گفت اما تا رسیدن یا برای رسیدن به آن منزل ناچارم به سیر تاریخی ی بحث برگردم. در مقالات منتشر شده در کارگاه «شعر من می کوشیدم تا نشان دهم که چگونه با کوچک ترین دستکاری در فرمول تشبیه کامل»، چیزیاز معنا کسر شده و به همان نسبت ابهامی محسوس در شعر راه می یابد این ابهام جا باز می کند تا مخاطب شعر نیز در کار روشن کردن معنای،شعر و دریافت تجربه ،شاعر، شراکت باید .مثلاً اگر به تفاوت دو جمله «علی در شجاعت چون شیر است و علی چون شیر است دقیق شویم میبینیم که در نخستین جمله ابهامی در کار نیست علی به شیر تشبیه شده و علت تشبیه هم ذکر گردیده است. اما در جمله دوم همان تشبیه صورت گرفته است بی آنکه علت آن معلوم باشد. حال این خواننده است که باید حدس بزند چرا علی به شیر تشبیه شده است. نوع شناخت و تلقی ی هر خواننده به جمله مزبور معنای جدیدی می دهد اگر در نظر خواننده شیر حیوان درنده ای باشد آنگاه خواننده خواهد گفت که منظور گوینده نشان دادن درندگی علی است اما شیر میتواند برای کسی نماد زیبائی برای دیگری نماد ،وقار و برای سومی نماد سلطنت باشد. بدین سان يك جمله, ...ادامه مطلب
با تسلط بر زمان و دستیابی به آن ،انسان دیگر به هیچ خدایی نیاز ندارد!منظور زمان های افقی و عمودی و همعرض و طول است!زمان های گذشته ،حال و آینده ،که موازی و گاه مدور در حرکتند!بدست آوردن زمان ،یعنی کنارنهادن تمامی موهومات و توهماتی که تا الان با آن بشرتحقیر شده است!با تسلط انسان بر زمان ،دیگر دیکتاتور و بت کیهانی با هر نامی جایگاهش را باید با علم تعویض نماید,اگرچه او خود و دیگر خودها با علم(علیم،خداوند جان و خرد) به این بلندمرتبگی رسیده است(اند)؛یعنی مرتبه ای اَبر تر از اولویت های خوراکی و تبلیغ شراب و شهوت و مکانی برای شهوتچرانی.که مراتب تحقیر آمیز ،خاص جوامعی است که ارتباطی با علم و خرد نداشته و جامعه (کلونی) ای بی طبقه است که در پست ترین حالت و صفت حیوانی قرار گرفته تا در صورت خُرده نیکوکاری ای ،شهوتی نصیب اش گردد.توصیفات اینچنینی توهینی ست هم به کیهاندار و هم کیهان نشین.القا چنین صحنه های جنسی،خاص کلونی های حیوانی ست.اگرچه حیوانات در فصل و وقتی خاص، به فَل برآیند برای ازدیاد نوع.تقلیل و توهین کیهان و کیهان دار تا این سطح،نازل و کوچک که پاداش اُخروی اش را به سکس دهد و نه علم ،فقط برای حیواناتی ست که فهمی از طبقات مهرآزی،هندسی،آمار ندارند.چرا که جامعه ی آماری و کلاسه شده بالاتر از جامعه ی سکسورز است وبر اساس کشش علمی و فنی است که اَبرتر از التذاذهای جنسی پاداش می گیرد، نه در لایه های اوهامی و خرافی، که آدمی یا یورش به آمار و ارقام و جامعه ی هندسی و دارای فرم و ساختار ،پاداش مزدری اش را از کیهانداری بطلبد، که برآورنده ی شراب و شهوت اش باشد. بشر با تسلط بر زمان چنین "خدایی" را برای همیشه از آسمان ها و زمین اخراج خواهد نمود!تفوق بشر بربُعد زمان،انقلاب بزرگی ست که دیگر درآن بتی ب, ...ادامه مطلب
نفت مسجدسلیمان به منظور آماده سازی تیمی خود از نظر بدنسازی و تاکتیکی زیر نظر سرمربی جوان و شایسته خود ابراهیم اشکش برای چند روزی در مجتمع کردان کرج اردو زده است. امید که این تیم شایسته شهرستانی در کشاکش لیگ برتر نتایج مطلوبی را برای همشهریان و هم استانی های عزیز و نیز کشور کسب نماید.!تصویر ، راست : فرزاد نیک اندیش- سرمربی تیم نفت : ابراهیم اَشکش - رامین یوسفی۲۰- مردادماه- ۱۴۰۲ بخوانید, ...ادامه مطلب
معنی پروفایل:pro faile ترکیب از دو جز pro در معنای: موافق.مثبت .حرفه ای .طرفدار...+ file: ستون کردن.ستون نویسی.پرونده ...: در معنای ستون نوشته های موافق ،مثبت یا حرفه ای من.در فضای مجازی شامل: تصویر.عکسنوشته.رنگ یا علامتی خاص.علائم نگارشی که کاربران در حساب کاربری خود مطالبی می نویسند: جدی.طنز.کمیک.تراژدی.گزارش.حتا مخالفنویسی و منفی نویسی یا نگریستن.ستوندیدگاه در پی و صفحات نگاشته یا نمایش داده می شوند که کاربر موافق آنرا نوشته است و در برخی موارد مخالف خوانی هم دیده می شود!رامین یوسفی بخوانید, ...ادامه مطلب
لئون تروتسکی و انقلاب سرخ۱۹۱۷(فروپاشی امپراتوری تزاری روس و ایجاد جماهیر شوروی) به قلم :تروتسکی،اکتبر۱۹۳۷به سختی میتوان باور کرد که با صدمین سالگرد مانیفست حزب کمونیست فقط ده سال فاصله داریم! این بیانیه که بیش از هر بیانیه ی دیگری نشان دهنده ی "نبوغی در ادبیات جهانی"است، حتی امروز هم ما را با طراوت خود شگفت زده میکند. انگار مهمترین بخشهای آن همین دیروز نگاشته شده است. تردیدی نیست که نویسندگان جوان این بیانیه( مارکس ۲۹ ساله و انگلس ۲۷ ساله) توانستند بیش از هر کس دیگری پیش از ایشان، و شاید بیش از هر کس دیگری پس از اینان،به آینده ی دورتری بنگرند. در مقدمه ی مشترکی که مارکس و انگلس بر چاپ ۱۸۷۲ نوشتند اعلام کردند که، به رغم کهنه شدن برخی از بخشهای نه چندان مهم این مانیفست، دیگر به خود این حق را نمیدهد که تغییری در نسخه ی اصلی آن بدهند. چرا که مانیفست به آن زودی، یعنی در طول ۲۵ سال پس از چاپش، به سندی تاریخی تبدیل شده بود. از آن زمان ۶۵ سال دیگر سپری شده است. بخشهای منفردی از مانیفست بیش از پیش در اعماق گذشته فرو رفته اند. در این پیشگفتار با ایجاز تمام خواهیم کوشید هم ایدههایی را مشخص کنیم که امروز به قدرت کامل خود باقی ماندهاند و هم ایدههایی را برشماریم که باید جرح و تعدیل شوند و یا بسط یابند.۱. نظریه ی ماتریالیستی تاریخ، که مارکس مدت زمانی کوتاه پیش از تدوین مانیفست کشف و با مهارتی شایسته در این مکتوب به کار بست، از بوته ی آزمایش حوادث و ضربات انتقاد متخاصمان کاملاً پیروز در آمده است. این نظریه امروز یکی از با ارزشترین ابزار تفکر بشری است. سایر تعبیراتِ به عمل آمده از جریان تاریخ، کل مفهوم علمی خود را یکسره از دست دادهاند. با اطمینان تمام میتوان اعلام کرد که در عصر م, ...ادامه مطلب
سوگند هوراسفرمالیسمهنر در مقام فرمفرمالیسم(صورتگرایی)، مانند نظریه ی بیانی هنر، همچون واکنشی در برابر نظریه های باز نمودی هنر پدیدار گشت، و نیز همانند نظریه ی بیانی هنر، موجب بروز دگرگونیهای شگرفی در کار بست هنری شد. کاربست های هنری ای پیوند وثیقی با ظهور فرمالیسم داشتند، تحولاتی در نقاشی و پیکره تراشی بودند که با عنوان هنر مدرن یا مدرنیسم شناخته شده اند. این هنر، کیک کوبیسم و مینیمالیسم(کمینه گرایی ) را نیز شامل می شود، به سوی تجرید می گراید. هنرمندان مدرن از تصویرگری پرهیز داشتند، و نقاشی های خود را با استفاده از اَشکالی، که اغلب فاقد جنبه ی بازنمایی بودند، نه به کمک گستره هایی از رنگ پدید می آوردند.هدف آنان صرفاً این نبود که ظواهر محسوس جهان را تصویر کنند، بلکه اغلب تصاویری می ساختند که به سبب نظام بصری، فرم(صورت)، و طراحی خیره کننده در خور توجه بود. بی شک، یکی از علل مهم تطور این گونه از هنر مدرن ظهور هنر عکاسی بود. عکاسی این امکان را فراهم ساخت تا بتوان تصاویری با واقع نمایی چشمگیر، به آسانی و ارزان، تولید کرد. خانواده ها دیگر نمی توانستند، به سادگی و بدون صرف زمان و هزینه فراوان، چهره نگاره هایی از خود داشته باشد. تا اواخر سده ی نوزدهم و اوایل سده ی بیستم، چنین می نمود که دیگر عکاسی نقاشی را به مثابه ی هنری تقلیدگر از دور خارج کرده باشد. هنرمندان ناگزیر بودند که برای بقای خویش حرفه ی تازه ای،یا دست کم، سبک جدیدی بیابند. تجرید یکی از شیوه هایی بود که هنرمندان برای سازگاری با شرایط متغیر آن روزگار برگزیدهاند.از آغاز سده ی بیستم به این سو، روز به روز نقاشان بیشتری به خلق نقاشی هایی غیر عینی، که در اصل به جای دلالت به طبیعت،به تبیین رویه ی نقاشی می پرداخت،رو می آورند. دیگ, ...ادامه مطلب
هی آقای تاریخ!خانوم جغرافیا !مرا بر بال های مومی ایکاروسبا جملگی اساتیربه این سرزمین حماسی فرستاده اید که چه؟!_اینجا صبح و شامبا لباس های کمدی تراژیکاجتماع نقیضین می شوندبی آنکه از این مسئلهمنطق ادراکی داشته باشد؟!(تبانی کاینات یعنی همین!)یعنی "راسل "با ردای کاتولیک ها بر مصطبه بنشیند و"چرا مسیحی نیستم" وسایه افلاتون را برای همسایگانش تشریح نماید؟!یعنی آخر عمری سالوادور دالی به التماس برودو نبوغش را بر در کلیسایی بیآویزد؟!حالا برای فرار از خشکی این متنکمی تغزل و اروتیک به آن می افزایم:ببخشید خیابان ها !معذرت می خواهم کوچه ها و پارک هادلبرکان این سال ها مجازیورزند![گاهی گلوی جوارحترزبانتر و بلیغ ترین ترجمه هاست! بعضی اوقات در آینه ای که جیوه دلش را خال انداخته به خود می گویم:توی تعلیق این پسا غارنشینیکلاه کلمنتس را بر سر بگذارمو با دوستانی با سبیل های متحدالشکل مارکسیستیدر علیاو سفلای این دهکده ی جهانیسیر به عقل محض کانت بخندم؟!گوربابای هر که بخواهد لب های ابهام و ایهام را بگزد؟!من که سوگند خورده امدیگر با قرص های محرکبه مصاف هیچ کسی که خودش نیست ،نروم!توبه !توبه!روح من بوی وقاحت می دهدبوی عدم عزت نفسبوی " ی"که خیابان را به صورت جوی لجنی می بیندکه قاتل در آن با احکام الهی در جیبآزادانهجان ها را ریالی خریداری می کندو من محکوم به نابینایی امبا ساچمه هایی که از کفه ی ترازوی عدالتکف رفته اند؟!باچشمانی که از پشت منظره یابتنگ می شوند!تا من آخرین تصویر برف های کلیمانجارو رابا مژه هایی خونیناز جعبه ی مزخرف جادو،پارو نمایم!که این کیهانپاک روان یونگ و فروید را آشفته کرده است؟!و" لکان" به اتفاق "آروین یالوم"در کوچه های بغداد با ریشی های داعشیهنر عشق ورزیدن رابا خطی بابلی به دختران ایزدی , ...ادامه مطلب
(تصاویر) کشفِ مجسمه 1800 ساله الهه ایرانی میترا در آلمانعاطفه رضوان نیا۲۶ فروردین ۱۴۰۲زمان مطالعه : 2.1 دقیقهراهنماتو- در جریان اکتشافاتِ باستانشناسی در تِریِر در جنوبغرب آلمان، محققان توانستند مکانی دینی مربوط به آیین میتراییسم را کشف کنند.به گزارش راهنماتو، نخستین یافتههای اکتشافاتِ باستانشناسی در ماه فوریه سال جاری میلادی در مکانی در تریر پیدا شد که قرار بود تبدیل به ایستگاه مرکزی آتشنشانی شهر شود. دانشمندان بقایای میتراییوم ـ محرابِ مقدسِ خدای رومی میترا ـ که در قرن چهارم ویران و متروکه شده بود را پیدا کردند.تاکنون مهمترین یافته محلِ حفاری یک نقشبرجسته از جنسِ سنگآهک به طول 1.2متر است که کوتس، یکی از از دو همراه میترا که مشعل حمل میکردند، را نشان میدهد. کوتش و کوتاپِس نمادی از طلوع و غروب، تابستان و زمستان، زندگی و مرگ بودند. این دو از نظرِ ظاهری با هم فرقی ندارند اما یکی مشعل را روشن و بالا و دیگری مشعل را خاموش و پایین نگه میدارد.میترا ایزدی با منشأ هندو-ایرانی بود، ایزدِ دوستی، هماهنگی، توافق و نور خورشید. در کنفرانسِ خبریای که روز 11آوریل در تریر برگزار شد، تأکید شد که میتراییسم در قرنهای دوم و سومِ در سراسر امپراتوریِ روم، بهخصوص در میانِ لژیونرهایی که باور داشتند میترا برایشان پیروزی میآورد، گسترش پیدا کرده بود.تریر، که توسطِ رومیها در قرن 17میلادی بنا شد، قدیمیترین شهر آلمان و یکی از بزرگترین سکونتگاههای رومی در شمال کوهستان آلپ است.این دومین مدرک از وجود چنین عبادتگاهی در تریر است. عبادتگاهای متیرا ـ با نامِ میتراییوم ـ معمولاً در اتاقهای زیرزمینی و غارها بنا میشدند. پیروانِ آیینِ میترا موظف بودند که رازداریِ کامل را در مورد آداب و مقدس, ...ادامه مطلب
رمان زمان لرزه نوشته کورت ونه گات: این رمان، یک فراداستان است. به عقیده ی والاس مارتین: اگر داستان وانموده است، در فرا داستان که نویسنده به خودِ وانمود توجه نشان می دهد، گفتمان را به سطح حقیقی ارتقا میدهد. در این صورت چه بسا منتقد اخلاق گرا سخن کسی را که راحت می گوید" دارد وانمود می کند،نشانه ی صداقت و جدی بودن او نداند، بلکه به سبک سری او نسبت دهد." اما در فرهنگ گسترده ی ادبیات امروز، به اعتقاد پاتریشیا واف یک متن روایی زمانی فراداستان میشود که در پوششی از تسنن پیچیده شده باشد. یعنی حقیقتی که مارتین از آن سخن می گوید، نزد خانم واف تصنع معنی می دهد. اما در واقع معنای هر دو یکی است. دروغگویی اعتراف کند یا راستگو حرف را خود را معکوس سازد. در نهایت نویسنده آگاهانه قواعد داستان را برملا میکند و توجه خواننده را به زبان ها و سبک های ادبی خود معطوف می کند. به زبان خودمانی نتیجه ی نهایی، داستانی درباره ی داستان است. خوب به همین رمان زمان لرزه دقت کنیم.ونه گات با آگاهی طنزآمیز و منتقدانه ای در عرصه ی رمان، به مثابه ی یک هنر، به خلق اثری هنری می پردازد. به قول خانم واف:"[ چنین نویسندهای] همزمان خلق داستان و صدور بیانیه در مورد خرابی آن داستان است." از این نظر فراداستان پست مدرنیستی از درون به پرسش درباره ی واقعی گرایی می پردازد. وانمود می کند که دریچههایی شفاف روی جهان، برش های زندگی یا توهمات اصالت باز می کند، بلکه با جلب توجه به منزلت خود به مثابه ی یک تولید انسانی، اعتراف میکند که نمی توان هیچ باز نمود عینی، فراگیر و کاملی ارائه داد. در عین حال اگر خوب دقت شود، با مواردی مثل زلزله در زمان و بازگشت به ده سال پیش و حضور شخصیتهای داستانی در یک متن روایی روبرو هستیم که به سبب نوع, ...ادامه مطلب