گزارش گمان شکن: زمان! بُعدی که باید به تسخیر انسان درآید!

ساخت وبلاگ

با تسلط بر زمان و دستیابی به آن ،انسان دیگر به هیچ خدایی نیاز ندارد!

منظور زمان های افقی و عمودی و همعرض و طول است!

زمان های گذشته ،حال و آینده ،که موازی و گاه مدور در حرکتند!

بدست آوردن زمان ،یعنی کنارنهادن تمامی موهومات و توهماتی که تا الان با آن بشرتحقیر شده است!

با تسلط انسان بر زمان ،دیگر دیکتاتور و بت کیهانی با هر نامی جایگاهش را باید با علم تعویض نماید,اگرچه او خود و دیگر خودها با علم(علیم،خداوند جان و خرد) به این بلندمرتبگی رسیده است(اند)؛یعنی مرتبه ای اَبر تر از اولویت های خوراکی و تبلیغ شراب و شهوت و مکانی برای شهوتچرانی.که مراتب تحقیر آمیز ،خاص جوامعی است که ارتباطی با علم و خرد نداشته و جامعه (کلونی) ای بی طبقه است که در پست ترین حالت و صفت حیوانی قرار گرفته تا در صورت خُرده نیکوکاری ای ،شهوتی نصیب اش گردد.توصیفات اینچنینی توهینی ست هم به کیهاندار و هم کیهان نشین.القا چنین صحنه های جنسی،خاص کلونی های حیوانی ست.اگرچه حیوانات در فصل و وقتی خاص، به فَل برآیند برای ازدیاد نوع.تقلیل و توهین کیهان و کیهان دار تا این سطح،نازل و کوچک که پاداش اُخروی اش را به سکس دهد و نه علم ،فقط برای حیواناتی ست که فهمی از طبقات مهرآزی،هندسی،آمار ندارند.چرا که جامعه ی آماری و کلاسه شده بالاتر از جامعه ی سکسورز است وبر اساس کشش علمی و فنی است که اَبرتر از التذاذهای جنسی پاداش می گیرد، نه در لایه های اوهامی و خرافی، که آدمی یا یورش به آمار و ارقام و جامعه ی هندسی و دارای فرم و ساختار ،پاداش مزدری اش را از کیهانداری بطلبد، که برآورنده ی شراب و شهوت اش باشد. بشر با تسلط بر زمان چنین "خدایی" را برای همیشه از آسمان ها و زمین اخراج خواهد نمود!

تفوق بشر بربُعد زمان،انقلاب بزرگی ست که دیگر درآن بتی به نام خدای اینچنینی وجود نخواهد داشت!در این صورت است که آدمی با تفوق بر طبقات زمانی از بردگی شیطانی و تحقیرحیوانی اش خروج خواهد نمود و چون جوامع هندسی و آماری، طبقاتی که او را کنترل می کنند،خارج و سِفرپیدایش را با خرد و علم و بی هیچ پارادکسی پاسخ می دهد.اگر قرار برآن باشد که پاداش و جزای اُخروی شراب و شهوت باشد،زمین بی هیچ خدا و قانونی ،بهترین مکان برای تجاوز به حق و حقوق یکدیگر است.کشتار میلیونی آدم ها ،جنگ و بی خانمانی ،فقر و فحشا و تن فروشی ،نابودی جنگل ها ،خشکی دریاها و دریاچه ها ،همه گوشه ای از جنایاتی ست که "با نام خدا" و در سکوتی خود خواسته انجام شده و درحال انجام است! بشر چاره ای ندارد تا با دستیابی بُعد زمان ،تسلط شرانگیز چنین خدایی را از سر خود بردارد و خود خدایی گردد بی منت و مزدوری و به دور از تحقیراتی حیوانی و تعرفاتی اشرافی؟! صلح زمانی تحقق می یابد که شیطانی به نام خدا نباشد!انسان ها در رقابتی عادلانه با دستیابی به علم(آمار و هندسه)صاحب طبقات کیهانی می گردند و زاد و ولدهای حیوانی،کشتارهایی با ریشه ی اقتصادی،هیچ توجیح خدایی ندارد،آنهم خدایی که علیم و خردگراست و دست یابی به طبقاتی اَبر تر از کیهان کوچک ما را، خود نیاتر از نیا و نیاکان در نوردیده است.

آیا بشر پیشین که به خدای زمان و زمان های بی کران و کرانمند اعتقاد داشته ،به لحاظ ایدئولوژی پیشرفته تر بود یا بشری که از ترس خردورزی،کیهان بی کرانه(تا الان) را در دستان قاهری و مسلطی می بیند که تک،تنها،بی رقیب است اما هرچه بسازد در راستای این ساختمندی و ساختارگرایی ،شیطان و عوامل حیوانی اش،یکه تازان تخریب و نابودی این سیاره اند؟!کدام دیکتاتورشیطانی است که توانسته است لباس خدا را پوشیده و به تلبیس ،راسته ی نیکوکاران را از راسته ی بدکاران و بدخوان کیهان اش را کمتر ببیند و خود سکوت کند و خردورزانش را در پست ترین حالت ها در این جهان ببیند؟! خردمندی که در این گیتی توسط نیروهای شیطانی ،شرور و اهریمنی احاطه شده است،بهشت را به چشم نخواهد دید و در جهنم شرارت و سکوت های صاحب و اختیار دار«جان» و «خرد»اش در همین اَرزگاه تباه خواهد شد.در برابر صبر نیکوکار،مگر نه اینکه شرور «شتاب»می کند و در همین پهنه در برابر مزدوری اش نقدن به شراب و شهوتش می رسد؟!توصیفاتی از نوع بهشت سکسی را بشر با اراده و توصل و توسل به شیطان بر روی زمین برای خود ساخته و با تفوق بربُعدی زمانی ،که حواله به آخرت می دهد را،سیطره یافته است.در چنین جامعه ی بی طبقه و حیوانی ست که حتا تخیل و تصور بر این بُعد زمانی،کانون های اجتماعی را روانپریش و خانواده ستیز می سازد؛اکثریتی شیطانی با تفوق بر بُعدی از زمانی که خدا به آینده ای اُخروی برای صالحان اقلیت اش حواله داده ،پاداش خود را نقدن دریافت نموده و نظام پاداش بهشتی و جهنمی را به چالش می کشانند

.می نوشند؟!می کشند؟!می خورند؟! و «می»های دیگر؟!!! و صالح و نیکو باید زندگی نکرده در انتظار مرگی باشند که حواله اش بهشت پارسایان است.تحقیر- تجاوز-کشتار-نابودی -...و بشر بین جبر و اختیار سرگردان و پرسان، که اگر جبر است؟داستان از قبل نوشته شده است و گناهی در کار نیست و اگر مختاربودن است،چرا شیاطین بر نیکوکاران از همه نظر(آمار- هندسی- رفاهی) برتری دارند؟!ضلع سوم جبرو اختیار،با نظریه ی «هم مجبور و هم مختار»مثلث می گردد.در این تثلیث ، باز شیطان و نیروهای شروراش هستند که حاکم اند؛در هرلباسی و با هر شعاری؟!

این ماجرا می لنگدو اندک نیکوکاران با تفوق بر بُعد زمانی است که بی چشمداشت به وعده ای ،به آرامشی طبقاتی مطابق با خرد ورزی خود و نه چون کلونی های خردستیزانه ی بی طبقه ی حیوانی، دست یابد.

شرور بی اعتقاد به فردا، لباس مومن می پوشد و خدا هم با ده هزاران چشم می بیند ،اما شرور نقدن و بی هیچ تورمی ،در نظام پاداش شیطانی ،از مواهب برخوردار می گردد و نیکوکار بر لبه ی تیغ در حرکت است تا در صورت نیفتادن در نظامی پاداش اش را بگیرده که آنجا برایش هشته اند؟!

○☆~آگاهی بیشتر: زمان کرانمند- زروان- زروانیسم- زمان در دین زرتشت- زمان نزد فلاسفه.

میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1402 ساعت: 17:03