درخت به گدار جان ها

ساخت وبلاگ

من اگر نبودم
چه کسی تورا یگانه یا یکتا صدا می کرد؟!
باران در دل صدف
چه مفهومی می توانست داشته باشد؟!
پرنده؟!اقیانوش؟!شب؟!
در تنهایی تو چه لذتی می توانست؟!
فعلن فصل غلیان ارواح است
سالگشت "گاگریوه" به ساعت زخمی کوچ!

(گدار به تُوف جان ها)
و من
همچون اسبی مضطرب
که از تقطیع دوایر
شیهه از مردمک ها
پر رنگ کرده است
از دست مذهبی که نمی گذاردم
آرام گیرم
سر بر دیوارهای جهان می کوبم

تا زین کهنه ام بر زمین افتد!


کاش از "منیت" ام نمی کاستم
آنوقت
مرا بیشتر می دانستی!

...............................................

گاگریوه: گوگریوهgo.gerīve.گفتن و گریستن با توصیفات عزیز از دست رفته. سوگسرود.

تُوف: از سرچشمه ی توفیدن، همان توفان است با "ط" .

اسکندر بُلوردی

میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 85 تاريخ : چهارشنبه 24 اسفند 1401 ساعت: 16:34