«جنگ و صلح»
سرک می کشم
به سیلو های جهان
که به دریا می ریزند
به شکافی که از گندم می گذرد
مرزی میان جنگ و صلح
دنیا روی پای خود می چرخد
هگل از نظم تاریخی اش برنمی گردد
مارکس
همچنان در کتاب ها
منتظر نشسته است
شاید
نان در دهان فقر تقسیم کند
و پوتین های رفته به جنگ را
به خانه برگرداند
سیلوها
سرزمین بی طرفی شوند
در میانه ی میدان
زمین می چرخد
و تاریخ در تکرار
کلاهش را به هوا می اندازد
و بی خیال می گذرد!
+ نوشته شده در پنجشنبه دوم آذر ۱۳۹۶ساعت 22:38  توسط رامین یوسفی |