احمدرضا احمدی و برهم زدن ارکان عروضی و شعر نو با طراحی " طرح"

ساخت وبلاگ

اکسپرسیونیسم -دادائیسم -سور رئالیسم 
با توجه به نقدی که جناب آقای مهرداد صمدی بر اشعار احمدرضا احمدی زدند و شعرهای احمدرضا احمدی در کتاب طرح و دیگر اشعار ایشان را دادائیستی سور آلیستی می دانستند و نیز تعریفی و تایید آقای نوکنده که ایشان هم فضای اشعار احمدی را از چنین فضایی می دانستند،ابتدا چند مکتب و شرایط بوجود آمدن این مکاتب با توجه به ساختارهای اجتماعی آن سرزمین ها به دلایل جنگ و فقر،کشتار چندصدهزارنفری و قحطی و فلاکت ناشی از این عوامل را بررسی می کنیم و بعد خواننده با مطالعه خود تشخیص می دهد در ایران شرایط دهه ۴۰ چگونه می شود که شعر احمدرضا احمدی دادائیستی-سوررئالیستی می گردد؟! بازی کردن با اصطلاحات سبب شده است تا شاعر با چند حرکت دم دستی و تقلیدی و نبود منتقد و بودن تملقنویسی موجب شده است تا بیشتر با نام و اشتهار این افراد مواجه شویم و نه شعر و تولیدات ادبی.تزریق  این خودشیفتگی های  ناشی از متملقنویسان باعث گردیده تا شخص بدلیل این گونه نوشتار خویش را سردمدارن تاختن به عروض و قافیه ی نادانسته و ناخوانده ی شعر کلاسیک و نیز شعر نیمایی بداندو  دچار این توهم گردد و خودرا سرسلسله ی جنبش های ادبی فرض کند.درمقام پاسخ طفره می روند چون عروض و قافیه را نمی دانند،نیما را بدلیل بی سوادی مورد تهاجم قرار می دهند و با بررسی اشعارواره هایشان متوجه می شوید تا چه اندازه ناشیانه رفتار کردند و در سودای طرح و سبک خود ادبیات را به ابتذالگرایی اشتباه بگیرند.در این نوشته خواننده باید چند مکتب و دو مکتب سوررئالیست و دادائیست را بشناسد و بعد از اتفاقات و رخدادها ی جهانی ،و تطبیق آن شرایط با اوضاع ایران دهه ۴۰به نتایجی دست یابد و تفاوت جنبش های اصیل جهانی را با لفاظی و چند اصطلاح ترجمه ای در ایران را از طریق تملقنویسان به اشتباه نگیرد!مکاتبی که براثر جنگ های جهانی و حوادث اجتماعی،اقتصادی و روح رنجور ملت ها شکل گرفته اند را با جنبش های "دکه ای "یکی ندانند و درخیال خویش مخاطب را احمق فرض کنند.به راحتی حافظ و سعدی و مولانا و صائب و فردوسی را به تمسخر بگیرند و با لمپنی و بازی با نام ها خواننده را رعب زده نمایند که "من کاری به کار عروض و قافیه ندارم،عروض و قافیه تزیینی و بی خودی برای شعر است،من شعرم را می گویم و از نقد خوشم نمی آید..."تعاریفی از این دست نه موقعیت ادب کلاسیک را به مخاطر می اندازد و نه با تاختن هایتان چیزی به شما می افزاید،و اتفاقن خواننده ی پیگیر متوجه فاجعه ی بی دانشی شما در حوزه ی ادبیات می شود.

پیشینه تاریخی، پیدایش و شکل گیری اکسپرسیونیسم

برخلاف برخی تاریخ‌نگاران هنر، زمان پیدایش و شکل گیری اکسپرسیونیسم را نمی توان به طور دقیق تعیین کرد، اما سالهای آغازین قرن بیستم، قدم های نخستین این جریان را می توان در آثار برخی از هنرمندان مشاهده کرد. اکسپرسیونیسم بدون شک ادامه دهنده سیر تکاملی مکاتب دیگر هنری است، از جمله سمبولیسم، ناتورالیسم و امپرسیونیسم، و به رغم همه تفاوت ها در در جهان بینی و نیز در ارائه تکنیک ها و اشکال بیرونی، انسان موضوع محوری آنهاست. اما اکسپرسیونیسم در تئاتر سه دوره را به طور مشخص طی کرد: اکسپرسیونیسم آغازین یا اکسپرسیونیسم پیش از جنگ (۱۹۱۰- ۱۹۱۴)، اکسپرسیونیسم میانی یا اکسپرسیونیسم دوران جنگ (۱۹۱۴ - ۱۹۱۸) که زیر فشار شدید سانسور قرار گرفت، و اکسپرسیونیسم پسین یا اکسپرسیونیسم پس از جنگ( ۱۹۱۸ - ۱۹۲۵). اما شرایط پیدایش آن برمی گردد به اوضاع اجتماعی- سیاسی کشور آلمان در انتهای قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم که در شکل گیری مدرنیسم و به ویژه اکسپرسیونیسم بسیار تعیین کننده بود. کناره گیری بیسمارک از امپراتوری در سال ۱۸۹۰ و به قدرت رسیدن قیصر ویلهلم دوم چشم انداز سیاسی اروپا را به یکباره دگرگون کرد. همین ضعف و آشفتگی امپراتوری آلمان در مقابل انسجام و اتحاد دولت های فرانسه و انگلیس و روسیه توازن قدرت در اروپا را به هم زد و حتی دو کشور اتریش و مجارستان که از اقمار آلمان بودند موضوع شدند.خب، زمان مناسبی بود برای ضربه زدن به این امپراطوری پیر و مغرور، به خصوص از جان به انگلستان، این رقیب جدی آلمان در عرصه نظامی و تجارت خارجی. البته بحران های دیگری هم در قاره اروپا هم از راه رسید مثل جنگ مراکش و آشوب‌های منطقه بالکان و همینطور قیام های دهقانی و کارگری از جمله جنبش های آرمان خواهانه در روسیه، که همه اینها باعث شد تا در سال ۱۹۱۴ جنگ جهانی اول آغاز شود و در پی آن تولید زرادخانه ها افزایش یابد، خزانه های دولتی صرف رقابت در صنعت اسلحه سازی شود، و فقر و گرسنگی و تورم افزایش یابد. آن جنگ به رغم همه وحشی‌گری ها و خشونت های جهنمی، و همینطور نابودی ۹ میلیون انسان، در مجموع چهار سال بیشتر طول نکشید. و در این فاصله موضع اکسپرسیونیست ها نسبت به جنگ روشن بود، آنها مخالف سرسخت جنگ بودند و همین مخالفت باعث شد تا پس از جنگ از محبوبیت فراوانی برخوردار شوند. دستاورد اجتماعی- سیاسی جنگ این بود که مردم اروپا پی بردند که دیگر نباید از حکومت های فاسد و مستبد حمایت کنند، در نتیجه شورش شایع انقلابی سراسر اروپا را فرا گرفت، از جمله مردم آلمان بساط امپراتوری را برای انداختند، جناب قیصر به هلند فرار کرد، و در سال ۱۹۱۹ کنگره ملی در شهر وایمار تشکیل شد، آن هم در سالن یک تئاتر، تئاتر ملی وایمار، و قانون اساسی به تصویب رسید، و جمهوری آلمان تشکیل شد.خب، همانطور که اشاره کردم مهمترین دستاورد هنری از این دوران مکتب اکسپرسیونیسم بود که پیش از این و آن را به سه بخش تاریخی تقسیم کردم. شاید برخی از منتقدان هنری معتقد باشند که بنیانگذاران اکسپرسیونیسم از میان نقاشان برخاسته اند و همانطور که به درستی نام بردید: ون گوگ و گوگن  یا ادوارد مونک با تابلوی فریادش،که به عقیده من آن‌ها بیشتر راه  اکسپرسیونیسم در نقاشی را هموار کردند تا تئاتر و ادبیات و سینما.اما خب، هرچند اسلوب هنری و به خصوص شور معنوی آنها به آثار اکسپرسیونیسم در تئاتر بسیار نزدیک بود، اما فراموش نکنیم نظریه و دیدگاه های تازه تئاتری از سالهای نخست قرن بیستم شکل گرفت، آن هم بیشتر با آثار نقاشی، مثل شعر" قلب پاره پاره شده"ی گئورگ هایم. درباره اگر بخواهیم یکی از آغازگران تاثیرگذار اکسپرسیونیسم را نام ببریم بدون تردید نام گئورگ هایم در راس قرار می گیرد که منتقدان ادب و هنر اتفاق نظر دارند شعر اکسپرسیونیستی و همراهان درک اکسپرسیونیستی با او شروع شد.گئورگ هایم در سال ۱۹۱۲ زمانی فقط ۲۵ سال داشت، موقع نجات دادن یکی از بهترین دوستانش در آب غرق شد. در ضمن نمایشنامه های آگوست استریندبرگ برگ را از یاد نبریم که از دنیای ناتورالیسم جدا شده بود و بسیاری از کارگردانان آلمانی و اتریشی که گرایش اکسپرسیونیستی داشتند متاثر از او بودند و آثارش را به صحنه می برند. به طور مثال" رقص مرگ" یا "به سوی دمشق" و یا "سونات اشباح" که نخستین بار در سال ۱۹۰۷ در"دویچه تئاتر" برلین توسط ماکس راینهارت به صحنه رفت. با این همه این احوال همانطور که پیش از این اشاره کردم اکسپرسیونیسم را آغاز خود را بیشتر با آثار لیریک و تا حدودی داستان کوتاه مطرح کرد، و هیچگاه مانیفست یا برنامه واحد و یکپارچه ای نداشت. البته تعبیرات و تشبیهات فراوانی از آن ارائه می‌شد. نخستین انجمن ادبی اکسپرسیونیست ها کلوب نوین نام داشت که در سال ۱۹۹۹ به کوشش کورت هیلر و آروین لوونسن تشکیل شد و نام اکسپرسیونیسم را بر سر زبان‌ها انداخت. این کلوب بعد از دوسال تبدیل شد به "کابرات ادبی" که بسیاری از نویسندگان جوان توانستند تجربه‌های تازه ادبی خود را در آنجا به طور آزادانه قرائت کنند. همینطور ارائه نقد و بررسی های بی شماری که کمتر به شکل کتاب عرضه می شد، و تنها در ۲ مجله انعکاس پیدا می‌کرد، یکی مجله طوفان به سردبیری هروارت والدنز که نخستین شعر اکسپرسیونیستی هم در سال ۱۹۰۵ در همین مجله چاپ شد به نام پایان جهان اثر الزه لاسکر شولر که بعدها برای تئاتر هم نوشت. و دیگری مجله ای بود به نام حرکت به سردبیری فرانتس فمفرت که آن هم در برلین منتشر می شد. این دو مجله در واقع دو گروه یا دو طرز تلقی از اکسپرسیونیسم را نمایندگی می کردند، از یک سو توفانی ها که اکسپرسیونیسم را یک جنبش کاملا هنری میدانستند و کاری به کار دنیای بیرون نداشتند و باورمند به نظریات کاندینسکی که هنر باید تنها در قلمروی معنوی سیر و سیاحت کند و نه در دنیای مادی و مرئی. و از سوی دیگر حرکتی ها که با گرایش های خرد گرانه یا بهتر است گفته شود چپ گرایانه به حضور فعال هنرمند در جامعه و مبارزه سرسختانه اش با بورژوازی معتقد بودند.الزه لاسکر شولر نخستین شعر اکسپرسیونیستی را در سال ۱۹۰۵با عنوان " پایان جهان"در مجله ی طوفان چاپ نمود:
شیو نی ست در جهان،
گویی خدای مهربان مرده ست،
و سایه های سربین، فرود می آیند،
 به سنگینی گور،
بیا، خود را در نزدیک شدن به هم پنهان کنیم...
زندگی در تمامی قلب ها آرمیده ست،
همچون درون تابوت ها،
تو ،بگذار تا یکدیگر را عمیق ببوسیم،
اشتیاق به جهان نهیبی است،
کز آن باید بمیریم(حسینی مهر،۱۳۹۳: ۷-۱۰و۲۹).
ادامه دارد....
رامین یوسفی

.حسینی مهر،ناصر.(۱۳۹۳).اکسپرسیونیسم،دادائیست،پست مدرنیسم،تهران: موسسه انتشارات نگاه.

.


    

میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 184 تاريخ : جمعه 13 خرداد 1401 ساعت: 14:22