کاخ آرزوها ؛ سعدی

ساخت وبلاگ

کاخ آرزوها
کاخ آرزوها : اضافه ی تشبیهی

اضافه تشبیهی: که در آن، میان مضاف و مضاف الیه رابطه شباهت و همانندی باشد، یعنی: یا مضاف را به مضاف الیه تشبیه کنند: لب لعل، قد سرو، و یا برعکس، مضاف الیه را به مضاف همانند کنند: لعل لب ،سروِ قد.

اضافه ی استعاری: که در آن، مضاف در غیر معنی حقیقی خود به کار می‌رود، چنانکه"دست" در جمله زیر به معنی "حوادث" به کار رفته است: دستِ روزگار، سنگ جدایی میان من و شما انداخت.

فرق بین اضافه تشبیهی و استعاری: آن است که در اضافه تشبیهی، مشبه و مشبه به -که همان مضاف و مضاف الیه اند- هر دو ذکر می‌شوند، در حالی که در اضافه استعاری، یکی از طرفین تشبیه می‌آید و به جای دیگری از لوازم و متعلقات آن، چیزی ذکر می‌شود؛ چنانکه در ترکیب" دست روزگار" روزگار که به انسان تشبیه شده، یعنی مشبه است، ذکر گردیده اما انسان که مشبه به است نیامده و به جای آن دست که از متعلقات آن است ذکر شده است. همچنین است ترکیب "دست صب"ا و "زلف سمن" در بیت زیر که هر دو اضافه استعاری هستند:

دست صبا به زلف سمن شانه می‌زند ابر بهار نعره ی مستانه می‌زند.


کاخ آرزو ها

بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است


بـیـا کـه قصـر امـل سخـت سست بنیادست

بـیــار بــاده کــه بنیاد عمـر بر بادست

غــلام هـمـت آنـم کــه زیــر چــرخ کـبـود

ز هـر چـه رنــگ تعلق پـذیـرد آزادست

چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب

سـروش عـالـم غیبم چه مژده‌ها دادست

کــه ای بـلـنـدنـظـر شـاهـبـاز سـدره نشین

نـشـیمن تو نه این کنج محنت آبادست

تــو را ز کـنـگـره عـرش مـی‌زنـنــد صـفـیـر

نـدانـمت که در این دامگه چه افتادست

نـصـیـحـتـی کـنـمـت یـاد گیـر و در عمل آر

کـه ایـن حـدیـث ز پیر طریقتم یادست

غـم جـهـان مـخــور و پـنـد مـن مـبـر از یاد

که ایـن لطیفه عشقـم ز ره روی یادست

رضــا بــه داده بــده وز جـبـیـن گره بگشای

که بـر مــن و تـو در اختیـار نگشادست

مـجـو درسـتـی عـهـد از جـهـان سست نهاد

که ایــن عجــوز عـروس هـزاردامادست

نـشـان عـهـد و وفــا نـیـسـت در تبـسم گل

بـنـال بـلـبـل بی دل که جای فریادست

حسـد چـه می‌بـری ای سست نظم بر حافظ

قـبـول خـاطر و لطف سخن خدادادست

بیت نخست:

بـیـا کـه قصـر امـل سخـت سست بنیادست

بـیــار بــاده کــه بنیاد عمـر بر بادست

معنای بیت نخست:

بیا و ببین که آرزو هرچند مانند کاخی زیباست اما بنیاد و شالوده‌­ای بسیار سست دارد، بنابراین باده را بیاور(تا خوش باشیم) که اساس عمر نیز بر باد است.

نکات و معانی:

قصر امل: اضافه تشبیهی؛ آرزو به کاخ تشبیه شده است.

سخت: ایهام تضاد با کلمه سست.

بر باد بودن بنیاد عمر: ایهام؛ ۱. اساس زندگی بر نفس کشیدن است، ۲. ناپایدار و بی‌­ثبات بودن زندگی.

جناس: باد و باده، بیا و بیار.

تکرار: بنیاد.

بیت دوم:

غــلام هـمـت آنـم کــه زیــر چــرخ کـبـود

ز هـر چـه رنــگ تعلق پـذیـرد آزادست

معنای بیت دوم:

من بنده و غلام کسی هستم که به دور از تمام دلبستگی ها، در زیر این آسمان کبود، آزادانه زندگی می­کند.

نکات و معانی:

همت: توجه باطنی.

غلام همت کسی بودن: مرید و بنده کسی بودن.

چرخ کبود: آسمان.

تناسب: کبود، رنگ.

نکته: احتمالا حافظ با آوردن صفت کبود در پی آن بوده است که کنایه‌­ای به صوفیان زمان بزند که دلبسته­‌ی خرقه کبود رنگ خویش بوده‌­اند.

بیت سوم:

چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب

سـروش عـالـم غیبم چه مژده‌ها دادست

معنای بیت سوم:

حرف­‌های بسیاری برای گفتن دارم، چرا که دیشب در حالی که مست و خراب بودم، پیام­رسان عالم الهی چه بشارت­‌های شگرفی به من داده است.

نکات و معانی:

سروش: فرشته عالم غیب، جبرییل.

عالم غیب: عالم الهی، عالمی که دید مردمان پنهان است.

بیت چهارم:

کــه ای بـلـنـدنـظـر شـاهـبـاز سـدره نشین

نـشـیمن تو نه این کنج محنت آبادست

معنای بیت چهارم:

این بیت و بیت بعد، در ادامه بیت پیشین است، از زبان سروش عالم غیب :
تو شهباز عالی همتی هستی که جایگاه نشستن تو در بالای آسمان، در درخت سدره المنتهی است؛ این دنیای پر از محنت جایگاه شایسته­‌ای برای تو نیست.

نکات و معانی:

بلند نظر: آنکه همت والایی دارد.

شاهباز سدره نشین: استعاره از انسان.

سدره: درخت سدر یا کُنار که در فلک هفتم است که منتهای اعمال مردم و نهایت رسیدن خلق و جبرییل است و هیچ کس بالاتر از آن نرفته است مگر حضرت پیغمبر.

بیت پنجم:

تــو را ز کـنـگـره عـرش مـی‌زنـنــد صـفـیـر

نـدانـمت که در این دامگه چه افتادست

معنای بیت پنجم:

از بالاترین جایگاه عرش تو را می­‌خوانند، نمی­‌دانم چه چیزی تو را در این دنیا اسیر خود کرده است.

نکات و معانی:

کنگره: دندانه­‌های بالای قصر.

عرش: در فرهنگ لغت به معنای تخت و پادشاهی است و در قرآن به جایگاه خداوند اطلاق شده است.

صفیر: صدای پرنده.

صفیر زدن: فراخواندن، دعوت کردن.

تناسب: صفیر و دامگه.

نکته: معمولا شکارچیان برای به دام انداختن پرندگان صدای آنها را تقلید می­‌کنند که به آن صفیر زدن گویند.

بیت ششم:

نـصـیـحـتـی کـنـمـت یـاد گیـر و در عمل آر

کـه ایـن حـدیـث ز پیر طریقتم یادست

معنای بیت ششم:

پند و نصیحتی به تو می­‌کنم، خوب آن را به خاطر بسپار و بدان عمل کن؛ چرا که این سخن را از پیر طریقت به یاد دارم.

نکات و معانی:

در عمل آوردن: عمل کردن، به کار بستن.

حدیث: سخن.

پیر طریقت: راهنما و مرشد سالک.

نکته: خواجه همانطور که نصیحت می­کند که این سخن را به خاطر بسپار، خود نیز تأکید می­‌کند که آن را به خاطر سپرده است.

بیت هفتم:

غـم جـهـان مـخــور و پـنـد مـن مـبـر از یاد

َکه ایـن لطیفه عشقـم ز ره روی یادست

معنای بیت هفتم:

اندوه این دنیا را نخور و نصیحت مرا فراموش نکن؛ چرا که این نکته عاشقانه و دلنشین را از سالکی به یاد دارم.

نکات و معانی:

ره رو: سالک.

لطیفه: نکته باریک و دقیق.

بیت هشتم:

رضــا بــه داده بــده وز جـبـیـن گره بگشای

که بـر مــن و تـو در اختیـار نگشادست

معنای بیت هشتم:

خواجه در ادامه بیت پیشین بیان می­‌کند: به آنچه خداوند به تو داده است رضایت بده و خشنود باش و گره از پیشانی باز کن، چرا که من و تو هیچ اختیاری در این دنیا نداریم.

نکات و معانی:

داده: قسمت، بهره.

جبین: پیشانی.

تضاد: بگشای و نگشاده است.

نکته: حافظ همچون بسیاری دیگر از شاعران این سرزمین، شدیدا به جبر و عدم اختیار آدمی اعتقاد داشته است.

بیت نهم:

مـجـو درسـتـی عـهـد از جـهـان سست نهاد

که ایــن عجــوزه عـروس هـزاردامادست

معنای بیت نهم:

از این دنیای ناپایدار و بی ثبات، خواهان وفاداری و ثبات قدم نباش؛ چرا که این دنیا، پیرزنی بی­‌وفاست که تا اکنون در عقد هزاران داماد در آمده است.

نکات و معانی:

سست نهاد: ناپایدار.

عجوزه: پیرزن.

عروس هزار داماد: کنایه از بی وفا بودن.

بیت دهم:

نـشـان عـهـد و وفــا نـیـسـت در تبـسم گل

بـنـال بـلـبـل بی دل که جای فریادست

معنای بیت دهم:

ای بلبل عاشق، فریاد و ناله سرکن، که جای نالیدن هم دارد؛ چرا که در خنده­‌ی گل هیچ نشانه‌­ای از وفاداری وجود ندارد.

نکات و معانی:

تبسم گل: شکفتن گل.

تناسب: فریاد و ناله.

بیت یازدهم:

حسـد چـه می‌بـری ای سست نظم بر حافظ

قـبـول خـاطر و لطف سخن خدادادست

معنای بیت یازدهم:

ای کسی که شعرت سست و ضعیف است، چرا نسبت به حافظ حسادت می‌ورزی، بدان که اگر شعر من مورد پسند مردم واقع شده و سخنم لطیف و دلنشین شده است، این امر خدا دادی است و اکتسابی نیست.


کتابوام ها :

حافظ نامه ، بهاالدین خرمشاهی

حافظ و دیالکتیک تاریخی، رامین یوسفی

میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 28 خرداد 1403 ساعت: 16:29