میتراییک،آلفا،شعر

متن مرتبط با «وبلاگ رامین یوسفی» در سایت میتراییک،آلفا،شعر نوشته شده است

پدیدار شناسی ونوشهودی، آموزش از اشیا، ماته ماتیکال و فیزیکس: رامین یوسفی

  • پدیدارشناسی هوسرلی تا تاملات دکارتی ،دازاین ، هستی و زمان (مارتین هایدگر)بر اساس فقه اللغه[معنا و ریشه شناسی واژگان]،پدیدارشناسی عبارت از مطالعه یا شناخت پدیدار است؛ چون هر چیزی که ظاهر می‌شود، پدیدار است. قلمرو پدیدارشناسی در عمل نامحدود است و نمی‌توان آن را در محدوده علم خاصی قرار داد، بنابراین نمی‌توان مانع کسی شد که ادعای پدیدارشناسی دارد، به شرط آنکه نگرش وی به گونه‌ای با ریشه کلمه پدیدارشناسی ربطی داشته باشد: اگر تنها به ریشه کلمه اکتفا کنیم، در واقع هر کسی به نحوی به مطالعه ظهور و نمود چیزی می‌پردازد و در نتیجه، هر کسی که ظواهر یا نمودهای چیزی را توصیف کند، پدیدارشناسی انجام داده است. در این صورت، اگر ما به این معنی بسیار وسیع اکتفا کنیم، نخواهیم توانست فهرست اسامی پدیدارشناسان را به طور عمیق بررسی کنیم. این مسئله از ویلیام وهول که می‌خواست جغرافیایی پدیدار شناختی را دایر کند( ۱۸۴۷) یا ارنست ماخ که یک پدیدارشناسی فیزیک عمومی را در نظر داشت (۱۸۹۴) تا تیارد شاردن که "فیزیک افراطی" او می‌خواست فقط پدیدار را کشف کند، صادق است، همچنین هر پدیداری می‌تواند تحت عنوان پدیدارشناسی قرار گیرد. تاریخ اصطلاح پدیدارشناسی از صرف فقه اللغه آن روشنگرتر است، به شرط آنکه دست کم بپذیریم که پدیدارشناسی لحظه‌ای را در تاریخ فلسفه نشان می‌دهد که نمی‌توان از آن چشم پوشید. اولین متنی که اصطلاح پدیدارشناسی در آن به چشم می‌خورد، ارغنون جدید (۱۷۶۴) اثر "ژان هنری لامبر" شاگرد آزاد" کریستین ولف"است که مرادش از واژه پدیدارشناسی، نظریه وم و پندار با صور مختلف آن بوده است. شاید هم تحت تاثیر لامبر باشد که کانت به نوبه ی خود همین اصطلاح را به کار می‌برد. او در سال ۱۷۷۰ در نامه‌ای خطاب به لامبر از کلمه مزب, ...ادامه مطلب

  • طبیعت جان یک شعر میتراییکی از رامین یوسفی

  • "طبیعت جان"اینکه در این خشکسالیهلوی شبستر را به من تعارف می‌کنی ومن به سکسکه می‌افتمهیچ جای تعجبی ندارد ؟تو تابلوی جان منی!که "سزان" و " ون گوک" از رشکیکی خودش را به ندیدن می‌زند وآن دیگری برای مرموز ساختن فضاگوشش را معما می کند؟!اصلاً مونالیزا کیلویی چند؟!وقتی که اوراد لب های تومرا به تشنگی کارون وتمام اقیانوس‌ها و پلیکان‌ها پر می‌کشاند؟!(سنتی و اکسپرسیون به هم در به است؟!)لطفاً یکی "فرانسیسکو گُیا" ر ااز خواب مطولش بیدار سازد و بگویددر شب اعدام نقاشی اتمن از برابرجوخه فرار کردهبه ساعتی که رفته بودمتا برهنه جانم را تماشا کنمزیر شَمَدهایی که آسمان با هارمونی دستانشخوشه ی پروین رابه گردنش آویخته بود!(پشت بام دنیا یعنی همین !یعنی مرگ هم که بوزدباز خنکای زندگیتورا با خود می رباید!)و تلویحن کنتراست شب و روزبماند برای ما بعدی هاما سونات مهتاب رادر رقص باله ی تمامی صورهای فلکیشنیده ایم!و این یعنی پایان قرون وسطا وعجالتن آغاز جنگ های مجازیکه ارواح ماهمچون جنین های شهیدیدر شط های بی زمانیشناور خواهند ماند!خواهش می‌کنمیکی نزد "اَجل خانوم" ریش گرو بگذاردتا برای لحظه‌ای هم که شدهبروم بام دنیا وجان برهنه‌ام را بپوشانمقول می دهم:باز گردم به انتزاع بافت ها!۲۵دی ماه ۱۴۰۲۳:۱۶ ساعت بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تاک نشان، دکتر رامین یوسفی دانشگاه علوم و تحقیقات - دکتر دلبر ظاهری،دانشگاه علوم و تحقیقات تهران

  • نکات ،شعر "تاک نشان"، عبدالرحمن جامیاعیان ثابته: ابن عربی گوید، علم و معلومات پروردگار ازلی است به معلومات ازلی پروردگار اعیان ثابت می‌گویند.نقشبندیه: طریقتی است منسوب به خواجه بهاءالدین محمد نقشبند بخارایی (۷۹۱–۷۱۸ هـ. ق)، شاخه‌ای منشعب از سلسله خواجگان که اصل آن به عارف ایرانی خواجه یوسف همدانی بازمی‌گردد. طریقت نقشبندیه یکی ازطریقت‌های تصوف و عرفان می‌باشد.بعدها این سلسله در هند هم نفوذ یافت و به خصوص در دوره اقتدار مغولان در هند، تأثیر و نفوذ مشایخ آن‌ها قابل ملاحظه بود و سلاطین آن سرزمین غالباً به این طریقه منسوب بودند؛ چنان‌که گویند امیر تیمور گورکانی به شاه نقشبند ارادت داشت و طریقت نقشبندی از طریق مولانا خالد نقشبندی کردی به کردستان رسید که ایشان به نزد غلام علی دهلوی رفتند و بعد از کسب اجازه ارشاد به کردستان برگشتند و بعد به سوریه رفتند و در آنجا به ارشاد پرداختند.خط موروثی رهبری بر اساس نسب خونى مؤسس طریقت بهاءالدین نقشبند و دخترش زهرا از طریق حضرت ايشان است. عبدالرحمن جامی در نفحات الانس نوشته‌است:«طریقت ایشان، اعتقاد اهل سنّت و جماعت است و اطاعت احکام شریعت و اتباع سنن سیّدالمرسلین (ص) و دوام عبودیت که عبارت است از دوام آگاهی به حق سبحانه، بی‌مزاحمت شعور به وجود غیری.»عبدالخالق غجدوانی گفته‌است که «در خلوت را دربند و در خدمت را بگشای.»و از بهاءالدین نقشبند پرسیدند: «در طریقت شما ذکر جهر و خلوت و سماع می‌باشد؟ فرمودند که نمی‌باشد. پس گفتند که: بنای طریقت شما بر چیست؟ فرمودند: خلوت در انجمن: به ظاهر با خلق هستند و به باطن با حق و نیز همو گفته‌است که: «طریقت ما صحبت است و خلوت آفت شهرت است. خیریت در جمعیت است و جمعیت در صحبت به شرط نفی بودن در یکدیگر.»این طریقت، در ت, ...ادامه مطلب

  • جمهوری جهانی شعر: مانیفست شعر میتراییک ایران ،رامین یوسفی

  • لوحه ی رنگی،۲۳۹،کنت نواند".صدایی گرم بر زمینه ای خاکستری"،۱۹۶۱،رنگ و روغن، روی بوم،۲۰۷×۲۰۳ سانتی متر،مجموعه خصوصی،نیو یورک(فرامرزی،۱۳۸۸،۶۳۹).مانیفست شعر میتراییک بر آن است تا به شکلی هویدا ،تلاش نماید با حضور اَبر سوشیال مدیا هایی که تمامی جنبه ها و زیبایی شناختی هنر و زندگی انسان معاصر را تحت تاثیر قرار داده ،و تا حدودی با برجسته نمودن برخی از شاخه های هنری،و با منزوی نمودن شعر معاصر (سوق دادن شاعران دهه های پیشین به ساده نویسی برخلاف مولفه های هنر مدرن و پست مدرن ،که این شاعران مدعی آنند، و یا نادانسته و بی مطالعه و شتابزده ،شعری را هر از چندگاهی در فضای مجازی نشر می دهند که طراوت و تازگی ندآرد و دیگر پلتفرم ها ،سکوی پرتابی شده اند تا هنرمندان سایر رشته ها ارز اندام[عرض اندام]نمایند و جز چند مدعی شعر، این کاروان عظیم را با خستگی و فرسودگی ، پیش رانند‌. شعر میتراییک ایران با آموزه هایی جدید و پویا در عرصه های جدید هنری ،برآن است تا با ارائه مانیفست شعر و مرام نامه اش،که مروری است از نیما و تصحیح اشعار موج نو(هوشنگ ⁹ایرانی) تا شعر دیگر و شعر حجم و شعر شعر ناب و جدال شعر برای شعر و هنر برای مردم و جامعه خاتمه داده و با فرم و ساختاری توامان محتوای نوی را برای خوانندگان شعر مدرن ارایه دهد.مانیفست شعر میتراییک ایران(جمهوری جهانی شعر و هنر) ۱. تصویر و تخیل های مدرن:۲. همراهی فرم و ساختار و ارایه ی محتوایی خواننده پسند،رفورماسیون های شعری:۳.ابهام یا ابهاماتی علمی که ایجاد ابعاد و گستره های معنایی می نماید:۴. به چالش کشاندن اَبر روایت هایی چون: کانتی، هگلی، مارکسیسم و کاپیتالیسم و نویدهای شان... :۵. عرفانی کاملن لائیک نه در گفتار بلکه در نوشتار.۶. توسع زبان شناسی و زبانورزی و نیز با, ...ادامه مطلب

  • تاریخ بیهقی (انوشیروان و بزرگمهر): رامین یوسفی

  • ●ابوالفضل بیهقی(۱۹۱)• انوشیروان و بزرگمهرچنان خواندم که چون بوذرجمهر: در متن‌ها و کتاب‌ها خوانده‌ام که بزرگمهر دانشمند، از دین پیشینیان خود(گبرکان) دست کشید... و دین عیسی را پذیرفت و مسیحی شد. به برادران و دوستان خود وصیت کرد که:" در کتاب‌ها خوانده‌ام که در آخر زمان پیامبری می آید که نام او محمد صلی الله علیه و آله و سلم، است.اگر روزگار یابم: اگر زنده بمانم نخستین کسی هستم که به دین او گرایش پیدا می‌کنم و اگر که او را ندیدم امیدوارم که در روزگار حَشر(محشر.رستاخیز) و جهان باقی(جهان باقی) او و امتش را دیدار کنم و من نیز جز امت او گردم. شما هم فرزندان خود را این چنین سفارش کنید تا بهشتی گردند".این خبر به خسرو انوشیروان رساندند. کسرا به مامور خود نامه نوشت که "فورا(درساعت) این نامه به تو رسید و آن را خواندی بزرگمهر را با غل و زنجیر به درگاه من بفرست". مامور فرمان را انجام داد و خبر در سرتاسر پارس پراکنده شد که" بازداشت شده را فردا می خواهند ببرند". دانشمندان و دانایان دین نزد بزرگمهر رفتند و گفتند که " تو از علم خویش به ما سودها رسانده‌ای و در دانشورزی ما هیچ کوتاهی نکردید تا دانا شدیم. مانند ستاره روشن ما بودی در تاریکی‌ها تا مار راه راست را از راه غیر حقیقت پیدا کنیم. راه راست را به ما نشان دادی. و به مانند آب گوارایی بودی که ما تشنگان از تو سیراب شدیم و چون مرغزاری پر از میوه و ثمر بودی در دادن علم به ما، تا ما در هر علم چون ثمرات و میوه‌ها گوناگون شده‌ایم.(چون آب گوارایی بود ، در دادن علم و دانش به ما و ما از درخت دانایی تو میوه هایی گوناگونی یافتیم؛ منظور از دانش های مختلفی که داشتی ما را پر بار و پر ثمر نمودی از دانش های مختلف). پادشاه بر تو خشمگین شده است ماموران تو را می‌, ...ادامه مطلب

  • عشق،مولانا ،۷۰ رامین یوسفی

  • عشق ، مولانا ،ص۷۰قالب مثنوی۱. هر هر کسی جامه خودخواهی و نفسانی‌اش از شدت عشق به حضرت معشوق، چاک شود، او از هر نوع عیبی پاک خواهد شد[عشق چه مجازی چه حقیقی موجب اخلاق نیکو می گردد).قافیه ها : چاک -باکچاک شد: پاره شد.مجازی: ظاهری.۲. ای عشقی که هیجانات خوب و جذاب روحی درما ایجاد می‌کنی/ و ای طبیب همه دردها و امراض ما همواره شادمان و با نشاط باش!۳. ای عشق! تویی دوای خودبینی و خودنمایی ما!/ و ای عشق! تویی طبیب روحانی و جسمانی ما.افلاتون و جالینوس: هر دو از حکیمان و اطبای یونان باستان می باشند.افلاتون : نماد پزشک روحانی و روان ومکاشفه و رسیدن به پروردگار است.جالینوس: اینجا نماد عشق جسمانی و مجازی ست.۴. جسم خاکی ما که از خاک است بر اثر عشق به اوج افلاک و آسمان‌ها رفت/ و کوه به رقص و رفتار درآمد و از عشق به پریدن و حرکت کردن درآمد.مصراع اول می تواند اشاره ای باشد به عروج پیامبر و رفتنش در آسمان ها(افلاک)؛ جسم آدمی را طبق قصص قران از خاک سرشته اند.**۵.عاشقی پیداست: از ناله‌های دل عشق آشکار می‌شود/ هیچ بیماری ای به اندازه بیماری دل اهمیت ندارد.۶.علت عاشق: بیماری عشق از نوع بیماری‌های جسمانی نیست/ بلکه عشق مانند استرلاب اسرار شمس حقیقت را نشان می‌دهد.۷. هر چقدر عشق را شرح و بیان نمایم/ چون به ذات عشق می‌رسم شرمگین می‌شوم( مولانا عقیده دارد که عشق هیچ تعریفی ندارد و قابل شرح نیست).۸. اگرچه قلم تفسیر و روشن کننده مسائل است/ ولی عشق موضوعی نیست که به زبان درآید و کسی آن را شرح و تفسیر دهد. چرا که عشق خود را بیان می‌کند نه زبان و یا قلمی).۹. قلم در کتابت و نویسندگی همه چیز را شتابان می‌نوشت/ ولی هنگامی که به موضوع عشق رسید و خواست آن را به تحریر درآورد درمانده شد و بلافاصله از درون شکافته ش, ...ادامه مطلب

  • جغد جنگ،ملک الشعرا بهار، رامین یوسفی

  • جغد جنگ ،ملک الشعرا بهار ،صفحه ۱۲۵فغان ز جغد جنگ و مُرغوای او...معنی بیت ۱. اندوه و افسوس از که چون جغدی می‌نماید بر خرابه‌ها و فال بدی که در طالع ما افتاده است./ کاش تا ابد بریده شود گلوی جنگ و شومی چون جغدش.مُرغوا: فال بد بیت ۲. بریده باد نای او...معنی: امید که نای و گلوی جغد جنگ تا انتهای جهان / و پر و بال و پای او همواره شکسته و از هم بریده گردد(نفرین شاعر بر جنگ).بیت ۳. ز من بریده یار آشنای من...معنی۳. جنگ سبب شد تا آشنایان و خانواده‌ام را از دست بدهم و دوست صمیمی‌ام را از دست بدهم/ پروردگارا! خانواده و یار صمیمی جنگ را از آن بگیر و نابود کن تا معنای دوری را بفهمد!بیت ۴. چه باشد از بلای جنگ صعب‌تر...معنی۴. چه چیزی می‌تواند از رنج و سختی جنگ دشوارتر باشد/ زیرا که هیچکس امن و امنیت نمی‌یابد از این درد و رنج جنگ.صعب تر: دشوار تر.بیت۵. شراب او ز خون مرد رنجبر...معنی ۵. شراب جنگ از خون مردان زحمتکش است/ و غذای جنگ از استخوان کارگران پرتلاش تهیه می‌گردد.(در جنگ مردم زحمتکش آسیب می بینند!).بیت ۶. هم می‌زند صلای مرگ و نیست کس...معنی۶. مرگ همواره فریاد می زند تا میهمانان را برای تباهی و نیستی جمع کند(مرگ آواز می دهد تامیهمان های نیستی و تباهی،جمع شوند)./که جان برد(چه کسی می تواند از جنگ جان سالم بدر برد؟) چه کسی می‌تواند جان سالم به در ببرد از آسیب‌هایی که مرگ با آواز نیستی میهمانان را به نابودی فرا می‌خواند. بیت ۷. همی دهد ندای خوف و می‌رسد...معنی۷.همیشه فریاد و صدای ترسناک سر می دهد و این صدا می رسد/ این صدای ترسناک و مهیب هر دلی را می‌لرزاند.بیت۸. همی تنت شدی پای در جهان...دیوپای : عنکبوت.کارتونک.معنی۸. مانند عنکبوت در جهان خانه‌اش را می‌سازد(در اصل انسان ها را در دام خانه , ...ادامه مطلب

  • انواع نثر فارسی تلخیص :رامین یوسفی

  • ●انواع نثر و مختصات آن• ۱.نثر مرسل: به معنی رها شده و آزاد شده. یعنی نثری بی تکلف و غیر مقید به صنایع ادبی و فنون تزیینی کلام. در نثر مرسل سخن مستقیم و سرراست است در حقیقت نثر مرسل صورت مکتوب زبان گفتاری است بدون عنایت به هنرورزی‌های ادبی که بعدها مرسوم شد.بی تکلف و غیر مقید است. نویسنده به سادگی وبی هیچ سجع و موسیقی ای مطالب خود را می نویسد!•برخی آثار که به نثر مرسل نگاشته شده‌اند: مقدمه شاهنامه ابومنصوری، ترجمه تاریخ طبری، ترجمه تفسیر طبری، حدود العالم من المشرق الی المغرب، الابنیه عن حقایق الادویه...•مختصات سبکی نثر مرسل:مهمترین مختصات زبانی سبك نثر مرسل را می ‌توان در خالی بودن از لغات عربی، عدم وجود صنایع لفظی و معنوی، استفاده‌ اندك از اشعار و امثال زبان های دری و عربی، كوتاهی جملات، تكرار افعال و الفاظ در جملات، ایجاز، وضع و استعمال اصطلاحات علمی در مقابل عربی، استفاده از برخی ساخت ‌های نحوی و صرفی در نثر این دوره كه آن را از دوره‌های قبل متمایز می ‌سازد، خلاصه كرد.• ۲ .نثر بینابین:یکی از تغییرات، ورود سلجوقیان به ایران و از هم پاشیدن نظام اداری و اجتماعی عهد غزنوی است که ادامه عهد سامانی بود. سلجوقیان قومی بدوی بودند که به کمک وزرا و دیوان ایرانی نظام اجتماعی و سیاسی پایداری ایجاد کردند. سلجوقیان در آغاز توجه چندانی به مسائل معنوی و فرهنگی مبذول نمی‌کردند، پادشاه بزرگی چون سنجر حتی سواد خواندن و نوشتن نداشت، از این رو سبک ادبیات چه در شعر و چه در نثر در قرن ششم تغییر کرد. باید توجه داشت که همواره بین پایان یک سبک و آغاز یک سبک دیگر، یک دوره انتقال و بینابینی است؛ لذا می‌توان گفت به مدت نیم قرن در بین هر دو سبک، یک دوره انتقال و بینابینی است.• برخی آثار نثر بینابین:تار, ...ادامه مطلب

  • نصرالله منشی ،صفحه ی ۲۰۶، رامین یوسفی

  • سعدی : حکایت ۱و ۲ : رامین یوسفی

  • زبانشناسی پیکره ای چیست؟ رامین یوسفی

  • زبان شناسی پیکره‌ای حوزه بینا رشته‌ای است که از یک سو با زبان شناسی و حوزه‌های وابسته آن در ارتباط است و از سوی دیگر با علوم رایانه، هوش مصنوعی، پردازش زبان طبیعی و علم آمار مرتبط می شود. در این حوزه بینا رشته‌ای، گردآوری، آماده سازی و بهره‌برداری از داده‌های طبیعی زبان با استفاده از امکانات رایانه و محاسبات آماری مختلف، با ایجاد امکانات پژوهشی و یا پاسخ به پرسش‌های زبانشناسی نظری، زبانشناسی کاربردی، آموزش زبان، ترجمه، فرهنگ نویسی، سبک شناسی، تحلیل گفتمان و محتوای علوم انسانی، زبانشناسی اجتماعی، روانشناسی زبان و همچنین هوشمندسازی ماشین در جهت پردازش و تولید زبان طبیعی انسان با اهداف مختلف چون متن کاوی، داده کاوی، خلاصه سازی، تحلیل محتوا، سامانه‌های پرسش و پاسخ و مانند آن صورت می‌گیرد...ابزار تحلیل صوتspeech Analysis Toolبه مجموعه نرم‌افزارهایی اشاره می‌کند که امکان مشاهده موج صوتی و درج برچسب‌های لازم بر روی بخش‌های مختلف آن را فراهم می‌آورد.ابهام ambiguityابهام و ایهام در لغت به مفاهیمی اشاره می‌کنند که بیش از یک تعبیر و تفسیر دارند. تفاوت این دو اصطلاح در این است که با وجود بافت می‌توان از ابهام، رفع ابهام کرد اما در ارتباط با ایهام، بافت، کمکی به شفافیت تعبیر نمی‌کند.ابهام در زبانشناسی پیکره‌ای اصطلاح علمی است که در فرایند برچسب گذاری مطرح می‌شود. این وضعیت به شرایطی اشاره می‌کند که کاربر انسانی نمی‌تواند برای برخی واحدهای زبانی میان چند برچسب به تصمیم واحدی برسد. اولین راهکار در این وضعیت توجه به بافت است. اگر با وجود بافت همچنان ابهام بر سر جایش باقی باشد، با توجه به رویکرد پیکره سازانِ پیکره ی مورد نظر یا می‌توان از برچسبی با نام "برچسب چند وجهی" استفاده کرد و یا قراردا, ...ادامه مطلب

  • هورقلیا : یک شعر از رامین یوسفی

  • "هورقلیا"چهار آخشیج را به هم می آمیزمبه شیوه ی "شعر بانوی" کمیژه مویم!و از دهلیزهای مجازیخودم را به سیب گونه‌هاتبه آهوان چشم هاتبه گردنه های حیرانت می رسانمو پر می‌گیرم تا فرغانهتا بازهای شکاری مغولستان!و با حکمت تپش قلب سمورانفرو می‌روم در شکاف درختی از ارژنگو چون فاخته‌ای اندوهگین از بام خانه مانیبرادران صلبی ام را از "سین کیانگ" فرا می‌خوانم:هی گئو...گئو...گئو...که چرا دیگر از بنادر مدیترانهآوازهای مادی به گوش مان نمی‌رسد؟!-دنیا پیر بی دندانی ستکه از همسرایی شرمش می آید-می‌خواهم تنهایی ام را با خداو طوایف تُرکم تقسیم سازم!بر شانه ی ابری بنشینم وبر کنگره‌های کسریدلتنگیم را سخت ببارمکافیست این همه تمثیلات غار افلاتونی وعالم سایه ی زرتشت!چه کسی بود که تنهایی را دوست داشت؟!بیاید آنقدر نثارش خواهم کردتا ازل پیش چشمانش "شوش" شود؟!می‌خواهم با شروه‌های بوشهری وسُرو های مادران ایلمجانم را بر یال اسبان ببافم وآرام بگیرمدر جوشش هورقلیامن خدا که نه!اما خودِ خودِ دانای کل این متن ام!.............................................گئو : برادر بزرگ .برادر در بختیاریجمعه : ۱۷.آذرماه.۱۴۰۲ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حرکت اسب :پیشینه شعر حجم و چند اثر : رامین یوسفی

  • در دهه ۴۰ شعر حجم با آموزه ها و مولفه های مدرن در شعر نو ظهور کرد. یکی از کتاب های جدی که به شعر حجم می پردازد، کتاب از سکوی سرخ یدالله رویایی است. رویایی خود بنیانگذار شعر حجم بود و با تئوری پردازی در کتاب" از سکوی سرخ "که به مسائل شعر می پرداخت به خوبی توانست نظریه های شعر حجم را در این کتاب مدون سازد. اِشکال شاعران حجم با این نظریه ها در این بود که شعرشان با مولفه هایی که یدالله رویایی برای شعر حجم بر شمرده بود همخوانی نداشت. شعر حجم شعری فرم گرا بود .رویایی در مورد حجم چنین می گوید:" حجم گرایی پریدن از سه بعد است"(رویایی،۱۳۵۷: ۵۵). رویایی در همین گفتگو می گوید اگر تعریف آکادمیک ای از شعر حجم بخواهید در یکی دو جمله و در این گفت‌وگو میسر نیست. رویایی و منتقدین بعدِ از او متاسفانه تا اکنون تعریف جامع ای از شعر حجم ارائه نداده اند.حجم در معنای volom که در صدا و صوت اتفاق می افتد یا فرم که در شکل و صورت؟!رویایی بعنوان تئوریسین این جریان نتوانست است جز توصیفات و ترکیباتی لطیف ،تعریف جامع و مانعی از حجم یا فرم ارائه دهد. به طور کلی می گوید:" هر شعر خوبی می تواند شعر حجم باشد". وی در مورد شعر معاصر در همین اثر می گوید:" مهمترین قسمت شعر معاصر شعری است که امروز پا گرفته است و نشان ظاهری‌اش بی وزنی است، احمدرضا احمدی، بیژن الهی، عده‌ای دیگر در این دسته اند. در شعر اینها جوهر شعری به شدت به چشم می‌خورد و اگر بخواهیم دینامیسم تصویرسازی را پیدا کنیم باید در شعر اینها جستجو کنیم یعنی تصویری که مرده نیست تصویری که صحبت از استعاره و تشبیه سازی معمول در ادبیات کلاسیک نمی کند"رویایی در همین کتاب گفتگوتعریف خودراجع به حجم را چنین می دهد:" پیش از همه بگویم که حجم گرایی یک مکتب نیست یک کشف اس, ...ادامه مطلب

  • هنر نمادین: کانت- اپرا- یهودیت4 رامین یوسفی

  • هنر نمادین یک)نظریه ی کانت درباره ی والای ریاضی و�بیکرانگی� هنرنمادینمی توان گفت نظریه ی هگل درباره ی هنر،برخلاف سنت کانتی درزیباشناسی، شامل گونه ای ارزش زدایی از امرِ صرفاً زیباشناختی است،زیرا نمی کوشد هنر را با تحلیل تجربه ی زیباشناختی سوژه بفهمد بلکه هنر را در بافت گسترده تراجتماعی می فهمد. با این حال ، به گواهی دست نوشته های دانشجویان از درس گفتارهای زیبا شناسی هگل، کانت در دو حوزه بر هگل اثر گذاربوده است: یکی برتبیین هگل از هنر نمادین ودیگری برتبیین او ازمحتوای آثار هنری، یعنی یکی آنچه با ابزارهای زیبا شناختی نمایش داده می شود. در حین بحث درباره ی این تـأثیر و تأثر،برخی جنبه های زیباشناسی هگل را به میان می آورم، مثل تبیین رابطه ی محتوا با صورت، واینکه اسطوره و هنر چگونه موضوع درس گفتارها قرار می گیرند. همچنین خواهیم دید که تبیین هگل از هنر نمادین نشان می دهد که او مایل بوده هنر را برحسب زندگی اخلاقی که بستر هنر است، بفهمد هرچند این تمایل صراحتاً فقط در بحث از هنر کلاسیک پیداست. دستنوشته ها نشان می دهند که هگل بخش مربوط به هنر نمادین را تا واپسین سلسله از درس گفتارها که در سال 29_1828 ارائه داد بازساماندهی،بازنگری و بازافزایی کرده است.گام مهمی که هگل در درس گفتارهای 1823 بر می دارد این است که هنر نمادین را به طور مشخص با مقوله ی زیباشناختی �والایی� پیوند می دهد و بدین وسیله آن را سرسختانه از هنر یونان باستان که فقط با مقوله ی�زیبایی� مرتبطش می دانست تمایز می دهد. می توان پرسید چرا هگل هنر نمادین را با والایی پیوند می دهد؛ شاید اگر منابع گوناگونی راکه مایعی فهم هگل از والایی بوده اند باز شناسی کنیم ،یکی از پاسخ های ممکن خود نمایی کند.قصد دارم نشان دهم دلایل خوبی برای این ع, ...ادامه مطلب

  • فرمالیسم و تجربه زیبایی شناسی- کانت-زیبایی شناسی هگل(هنر،اسطوره،دین)5 رامین یوسفی

  • فرمالیسم ونظریۀ تجربه زیباشناختیهرگونه نقدی که نفس یک اثرهنری را ، و نه سارنده، مخاطب و شرایط اجتماعی تولید اثر را محور موضوع اصلی تأملات خود قرار می دهد ، به نوعی در شمول نظریۀ فرمالیسم قرار می گیرد.این نظریه نیز پیشینه ای طولانی دارد. چنانچه مثلاً اسطو نیز هرچند به تقلیدی بودن هنر قائل بود ، در تحلیل تراژدی به ویژگی های فرمی بسیار اهمیت می داد. همچنین در نظریۀ زیباشناسی کانت نیز مشاهده کردیم که چگونه زیبایی یک پدیده به ویژگی های فرمی آن نسبت داده می شود . ویژگی های فرمی و روابط بین اجزای خاص اثر هنری،چه در ادبیات، چه در موسیقی و چه در هنرهای بصری بسیار مهم اند. در عرصه ی ادبیات خاستگاه های این جریان رامی توان نقد انگلیسی – امریکایی در سال های میانی در قرن بیستم، و مکتب فرمالیسم روسی دانست که هر دو مکتب با تکیه بر تمهیدات فرمی اثر ،در پی کشف جوهر ادبی و دستیابی به معنایی کمابیش علمی برای نظریۀ ادبیات بودند. برخی از ساختارگریان هم به نوعی در حوزه ی نظریات فرمالیستی قرار می گیرند چرا که بسیاری از دستآوردهای خود را وامدار فرمالیسم روسی هستند . در موسیقی، ادوارد هانسلیک از مهم ترین کستنی است که در نقدهایش بر کیفیات فرمی تأکید می ورزد.در هنرهای بصری دو اندیشمند انگلیسی ، کلایوبل و راجر فرای ، به طور اخص به اهمیت فرم در هنرهای بصری می پردازند.کلایوبل معتقد بود کیفیت ماهوی هنرهای تجسمی فرم معنا دار است. یعنی اثر هنری ، چه دارای محتوای بازنمودی باشد چه نباشد، زمانی شأن هنری می یابد که فرم معنا دار یا دلالت گر داشته باشد.یعنی مجموعه ای از خط ها ورنگ ها که در آدمی انگیزش زیبا شناختی ایجاد کنند. به عبارت دیگر ،فرم معنا دار ، همچون اشکال روان شناسی گشتالت باید مخاطب را بر انگیزد تا از ا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها